سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه دانشمندی را دیدی، به خدمتش درای . [امام علی علیه السلام]
مگسهای .... - بوی رحمت
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • امروز بعد از ظهر داشتم از توی طرح حرم تا حرم (!!!) قم رد می شدم. یه گوشه‏ی خرابه‏ها صحنه‏ی جالبی بود. چند تا گربه داشتند یه گربه سیاه دیگه رو می خوردند. آره می خوردند. اون گربه سیاه نمی دونم به چه دلیلی مرده بود ولی جنازه‏ی بدبوی سیاهش گوشه ی خرابه های طرح حرم تا حرم غوغایی به پا کرده بود. گربه ها با هم دعوا می کردند. به سر و صورت هم می زدند و مگس های طلایی رنگ هم همین طور میان دست و پای این گربه های گرسنه بالا و پایین می رفتند. کلاغ‏ها هم بالای دیوار نشسته بودند تا بلکه شاید به اون ها هم چیزی برسه.
    صورت گربه ها همه از خون گربه سیاهه، قرمز شده بود و از بدن گربه سیاهه فقط سر و دمش باقی مونده بود. شکمش رو کاملا خالی کرده بودند. گاهی وقت ها که با هم دعواشون می شد و روی سر و کله هم می پریدند خاک بلند می شد و تمام بدنشون پر خاک می شد. همین طور روی دل و روده گربه سیاهه ولی با این حال چیزی از اشتهاشون کم نمی شد.

     

    صورت‏های خونی، بدن‏های خاکی، بوی گند و کثافت، صدای وز وز مگس‏های طلایی...

     

    وقتی ما غیبت دوست و برادر و خواهر دینی‏مون رو می کنیم همین شکلی می شیم؟!!

     

    به نقل از وبلاگ دوست عزیزم کلرجی من http://clergyman.parsiblog.com/



    جواد ::: جمعه 85/7/21::: ساعت 8:18 صبح
    نظرات دیگران: نظر
    موضوعات یادداشت:

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 6
    کل بازدید :7168

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    مگسهای .... - بوی رحمت

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>آرشیو شده ها<<
    پاییز 1385

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
    2006-ParsiBlog™.com ©