آب هم می تواند شهادت دهد... |
این را هم در نظر داشته باش که دو سوّم بدن تو را آب تشکیل می دهد و ...
|
حمیده بی طرف با طرح شهادت آب در جشنواره جوان خوارزمی که نتایج ان بیست و سه آذر ماه امسال اعلام شد جزو 25 نفر رتبه اول کشوری بوده است . - از جه زمانی کار بر روی این طرح را شروع کردی؟ در مدرسه باید یک واحد پروژه می گذراندیم و من آنجا این طرح را شروع کردم و طراحی اینترنتی کار آنجا انجام شد تا اینکه اواخر خرداد ماه فرم های جشنواره خوارزمی توزیع شد و من از همان زمان آزمای های جدی تری را روی طرح آغاز کردم . این طرح چه چیزی را بررسی می کند؟ طرح " شهادت آب " تاثیر انواع صدا نوشته را بر ساختار میکروسکپی مواد بررسی می کند.من تاثیر این صداها و نوشته ها را بر روی یخ ،آلیاژ قلع ،جیوه و سولفات مس مورد آزمایش قرار دادم. موسیقی را به سه دسته موسیقی تنه، سرودهای مسیح (ع ) گرد و با صوت قرآن زاویه دار شده بودند .البته این نتیجه در مورد مواد دیگر با توجه به نوع و ساختارشان تفاوت می کرد اما بر روی همه آنها تاثیرات خاص خودش را داشت .
Heavy Metal Music
تاثیر نوشته ها چطور بود؟
نوشته ها را همانطور که گفتم به سه دسته تقسیم کردم و برای اجرای آزمایش از دو نفر با عقاید مختلف خواستم تا مطلبی را بنویسید .این نوشته ها را روی این مواد چسباندم.نوشته ها نیز بر روی مواد مورد آزمایش تاثیر داشتند .یعنی نوشته های مذهبی مانند سوره توحید دانه های یخ را زاویه دار ، نوشته های با مفاهیم خوب مثل محبت و دوستی آنها را گرد و نوشته هایی با مفاهیمی چون کینه کشیده شان کردند.
من در این طرح متوجه شدم که انرژی و احساس شخصی فرد به هنگام نوشتن مطالب بر روی مواد تاثیر دارند. در واقع این مطلب به نوعی به تعالیم دین اسلام هم مربوط است .آن بخش که مسلمانان باور دارند مواد شعور خاص خود را دارند و در روزمحشر می توانند شهادت دهند.
چقدر طول کشید تا این آزمایش به نتیجه برسد و از چه امکاناتی برای انجام این تحقیق استفاده کردی ؟
تقریبا" نه ماه روی "شهادت " کار کردم و منابع مورد استفاده ام هم از اینترنت به دست می آورم . بالاخره اینترنت به نسبت منابع دیگر تحقیق به روز تر گسترده تر است .
قبلا" هم روی چنین طرحی کار شده بود؟
یک بار توسط یک دکتر ژاپنی چنین تحقیقی ا رائه شده است که البته وی فقط تاثیر نوشته را بر روی یخ بررسی کرده است .ضمن اینکه در تحقیق او مفاهیم مذهبی در نظر گرفته نشده است.
در چه مقطعی تحصیل می کنی ؟
من کلاس سوم دبیرستان هستم و رشته ریاضی فیزیک می خوانم .
برای رشته تحصیلی ات در دانشگاه تصمیم گرفته ای؟
هنوز نه .در حال بررسی رشته ها هستم تا یک رشته خوب انتخاب کنم.
حالا که در جشنواره خوارزمی چنین رتبه ای را کسب کرده ای تسهیلات و امتیازاتی به تو تعلق می گیرد؟مثلا" برای کنکور و رفتن دانشگاه ؟
امتیاز خاص به آن شکل نه .البته پسرها از سربازی معاف شدند اما در مورد کنکور امتیاز خاصی برای ما در نظر می گیرند که مثلا" بدون کنکور وارد دانشگاه شویم .در کنکور باید 85 % امتیاز لازم را برای رشته مورد نظرمان کسب کنیم .در این صورت یک امتیاز برای رفتن به دانشگاه برای ما قرار می دهند .
در نظر داری این طرح را ادامه دهی ؟
بله . می خواهم تاثیر این نوشته ها و صداها را بر روی مواد دیگر هم بررسی کنم و در واقع طرح را گسترش دهم.
تحقیق تو در کشورهای خارجی و کنفرانس های دیگر هم مطرح شده ؟ خودم این طرح را برای یکی از کنفرانس ها که در کشور آلمان برگزار می شود فرستاده ام که البته هنوز نتایج آن اعلام نشده و نظری هم در مورد طرحم ارائه نداده اند .
برای اجرای طرح و تحقیقات از امکانات منطقه خودتان هم استفاده کردی ؟
راستش نه! چون همانطور که گفتم منبع تحقیق من اینترنت بود تا مطالبم جدیدترباشند و به کتابخانه ها ومراکز دیگرمراجعه نکرده ام .
برای اطلاعات بیشتر به سایت http://www.energetic-medicine.net/research/Conciousness%20of%20water.htm رجوع کنید.
|
|
|
|
|
به نام خداوند بخشنده و مهربان
............... تا اسم صدقه رو مییاری میگه بابا ما خودمون از همه فقیرتریم.
ـ تا میگم بیا لااقلّ خرج نون سفرشون رو بدیم.
با تعجّب میپرسه : یعنی پول یه دونه نون رو ندارن ؟
ـ تا بهش میگم بابا بعضیا تو همین شهر خودمون شبا با شکم گرسنه میخوابن.
میگه تو نمیخواد غصّهی اونا رو بخوری !!!
ـ میگم آخه مرد حسابی یتیمن.
میگه من خودم چند تا بچه یتیم دارم که باید تو فکر نون شبشون باشم.
بهم میگه اصلا میدونی چیه، من که زن و بچهام هنوز حسرت سوار شدن یه ماشین فکستنی رو دارن چطور بیام خرجی یه خونوادهی دیگه رو هم بدم.
من که شاید سالی ماهی یه بار میتونم بچههامو ببرم بیرون بهشون غذا بدم چطور بیام به فکر شکم گرسنهی بچههای مردم باشم.
ـ راست میگه دیگه کسی که حسرت داشتن یه ماشینو داره حالی هزاری هم بهش بگو فلان بچه برای رفتن به مدرسه از کجا تا کجا پیاده میره.
ـ کسی که سالی ماهی یه بار فقط میتونه زن و بچهشو یسرون ببره حالا بیا و بهش حالی کن که بوی غذای همسایه پیچیده تو حیاط خونهی یه بچه یتیم و برای اینکه مادرش نفهمه سرش رو برده زیر پتو و خودشو به خواب زده.
اما کدوم مادریه که دردِ بچهشو ندونه ؟!
ـ آره وقتی شبا میره تو رختخواب گرم و نرمش میخوابه کجا میتونه فکر کنه که توی این شهر هنوز بچههایی هستند که رو سنگفرش خونه میخوابن ؟!
خب دنیاست دیگه چه کارش میشه کرد !
ـ اصلا میدونی همهی این دعواها سر چیه؟ برای روزی بیست سی تومن صدقه کار گذاشتنه که حالا دیگه با این پولا پفک هم نمیشه خرید.
شاید خیلی از ما ها هم همین طوری فکر کنیم.
مثل چند سال پیش خود من.
تا اینکه پارسال توی یکی از شبهای ماه رمضان با اصرار بچهها یه سری به خونهی فقرا زدیم.
یه مادر و پسر بودن با یه کرسی وسط خونه و یه سماور که شاید خیلی از ماها میلی به خوردن چایی اون نداشته باشیم.
مادره گفت : تا همین چند روز پیش که بعضی خیّرین برای ما تکه موکتی آوردن من و پسرم روی موزاییکهای خونه میخوابیدیم !!!
جای امام علی (علیه السلام) خالیه که .....................................
بغض کرده و میگفت : .............
ولش کن بقیهشو نگم بهتره.
میگی چی کار کنم، دست رو دست بذارم همین جور نگاه کنم ؟!
نمیدونم شما هم از اون دسته آدمایی هستین که صدقه دادنو فراموش میکنن ؟
البته فکر نمیکنم اگه بدونی با این مقدار صدقهای که میدی میتونی کاری کنی که لااقل چند تا بچه یتیم شبا گرسنه نخوابن، هیچ وقت صدقه دادنو فراموش نمیکنی.
ـ آیا میدونین با اندک صدقهای که میدین خودتونو چقدر از بلاها دور میکنین ؟
هیچ میدونین یکی از شرایط قبولی توبه، توجه به محرومان و گرسنگان جامعه است ؟
آیا میدونین پیامبر مهربونمون که درود خدا بر او باد به شخصی که در برابر فقیران بخل میکرد چه میفرمایند ؟
فرمودند : اگر تو بین رکن ومقام دو هزار رکعت نماز بخوانی و آنقدر گریه کنی که از اشکهای تو نهرها جاری شود ولی با خصلت بُخل بمیمری اهل دوزخ خواهی بود. (جامعالسعادات / علامه نراقی / ج 2 / ص 154)
و هزاران آیای دیگر که شاید کسی جواب تمام اونا رو بلد نباشه !!!
تا اینکه یه روز ...............
امروز بعد از ظهر داشتم از توی طرح حرم تا حرم (!!!) قم رد می شدم. یه گوشهی خرابهها صحنهی جالبی بود. چند تا گربه داشتند یه گربه سیاه دیگه رو می خوردند. آره می خوردند. اون گربه سیاه نمی دونم به چه دلیلی مرده بود ولی جنازهی بدبوی سیاهش گوشه ی خرابه های طرح حرم تا حرم غوغایی به پا کرده بود. گربه ها با هم دعوا می کردند. به سر و صورت هم می زدند و مگس های طلایی رنگ هم همین طور میان دست و پای این گربه های گرسنه بالا و پایین می رفتند. کلاغها هم بالای دیوار نشسته بودند تا بلکه شاید به اون ها هم چیزی برسه.
صورت گربه ها همه از خون گربه سیاهه، قرمز شده بود و از بدن گربه سیاهه فقط سر و دمش باقی مونده بود. شکمش رو کاملا خالی کرده بودند. گاهی وقت ها که با هم دعواشون می شد و روی سر و کله هم می پریدند خاک بلند می شد و تمام بدنشون پر خاک می شد. همین طور روی دل و روده گربه سیاهه ولی با این حال چیزی از اشتهاشون کم نمی شد.
صورتهای خونی، بدنهای خاکی، بوی گند و کثافت، صدای وز وز مگسهای طلایی...
وقتی ما غیبت دوست و برادر و خواهر دینیمون رو می کنیم همین شکلی می شیم؟!!
به نقل از وبلاگ دوست عزیزم کلرجی من http://clergyman.parsiblog.com/
پیامبر اکرم طبیب سیاری است که مرهمهای شفا بخش و لوازم مداوا را آماده کرده تا هرجا دلهای نابینا و ارواح ناشنوا ببیند معالجه کند و مردم مبتلا از مرگ معنوی و سقوط روحانی خلاص نماید.
رسول اکرم فرموده :ای بندگان خدا شما مانند بیمارانید و پروردگار جهان مانند طبیب خیر و صلاح بیماران در چیز هایی است که طبیب می داند و بکار می برد نه در آن چیزهایی که بیماران به آنها رغبت دارند و بی حساب نسبت به آنها ابراز تمایل می کنند تسلیم امر الهی باشید تا در صف رستگاران در آیید.
اعتیاد اینترنتى
پیش گفتار
اعتیاد اینترنتى پدیده اى است که از دسترسى آسان به رایانه و اطلاعات آن لاین ناشى مى شود. و متأسفانه پاى این نوع جدید از اعتیاد فزاینده به کشور ما نیز کشیده شده است. به گفته کارشناسان، خطرات و مشکلات اعتیاد اینترنتى بیش از خطرات ناشى از اعتیاد به مواد مخدر است; چرا که در اعتیاد به مواد مخدر این جسم آدمى است که بیش از بیش دچار آسیب مى شود ولى در اعتیاد اینترنتى روح و روان افراد دچار آسیب شده و شرایط طبیعى و سلامت روانى انسان ها را از آن ها مى گیرد. در این مقاله، افراد علل گرایش به اینترنت را، احساس راحتى با آن و برقرارى روابط آسان با دیگران ذکر کرده اند، ولى باید توجه داشت که صرف وقت زیاد و سرگرمى با فعالیت هاى بیهوده، علاوه بر اینکه از نظر اسلام مذموم است و در مواقعى ممکن است حرام باشد، داراى عواقب و پیامدهاى منفى بسیارى است. از جمله آن ها مى توان به چند مورد زیر اشاره کرد:
آیا خداوند فراموشمان کرده ؟
کوهنوردی می خواست به قله بلندی صعود کند پس از سالها تمرین و آمادگی هنگامی که قصد داشت سفر خود را آغاز کند شکوه و عضمت پیروزی را پیش روی خود آورد و تصمیم گرفت صعود را به تنهائی انجام دهد . او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی می رفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به صبح برساند به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی شد
سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره ها
پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند
کوهنورد همانطور که داشت بالا می رفت در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود
پایش لیز خورد و با سرعت هر جه تمام تر سقوط کرد
سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس ، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیش را به یاد می آورد . داشت فکر می کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد
در آن لحظات سنگین سکوت که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد
خدایا کمک کن
ناگهان ندائی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می خواهی ؟
- نجاتم بده خدا ی من
واقعا فکر می کنی می توانم نجاتت دهم ؟
- البته ! تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی
پس آن طناب دور کمرت را ببُر!
و بعد سکوت عمیقی همه جا را فرا گرفت
اما مرد تصمیم گرفت با تمام توان مانع از پاره شدن طناب حلقه شده به دور کمرش شود
روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد در حالی پیدا شد
که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت...
کل بازدید :7174